AbiDic.com
  • دیکشنری

موظف کردن


english

1 Law:: (vt) 1. charge (with a duty, obligation, commitment, service) 2. bind (bind s.o. to pay a debtb (binds s.o. to secrecyb (this action binds them to keep the peacet

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
موضوع یا امر کم اهمیت
موضوع یا مورد قرارداد یا عهدنامه
موضوعات
موضوعات خاص تولید
موضوعات خاص مباحث ویژه
موضوعات را تواما مورد رسیدگی قرار دادن
موضوعات شکلی
موضوعه
موضوعی
موضوعی را مورد بحث قرار دادن
موضوعیت
موضوعیت داشتن
موطن
موطن اصلی
موظف
موظف کردن
موظفین
موعد
موعد پرداخت
موعد پرداخت برات سر رسیده است
موعد پرداخت دین
موعد رسیده
موعد گذشته
موعد مقرر
موعظه
موعظه کردن
موعود
موفق
موفق شدن
موفق نشدن

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط